نشست دانشجويان با دستاندركاران «نارنجيپوش»
سینما روز _ داريوش مهرجويي درباره «نارنجيپوش» گفت: يكي از مضامين فيلم ميتواند اين باشد كه ما بايد زبالههاي ذهني را از خودمان دور كنيم تا دچار بيماريهاي رواني نشويم. در واقع زدودن ذهن از كدورت و غبار يكي از لايههاي «نارنجيپوش» است كه مدنظرمان بود.
نخستين نشست پرسش و پاسخ فيلم سينمايي «نارنجيپوش» به كارگرداني داريوش مهرجويي عصر روز گذشته ـ 29 فروردينماه ـ در دانشگاه علامه طباطبايي و به همت كانون فيلم و عكس اين دانشگاه برگزار شد.
در اين نشست علاوه بر داريوش مهرجويي، حامد بهداد (بازيگر)، رضا درميشيان (دستيار كارگردان و مجري طرح)، هايده صفيياري (تدوينگر)، وحيده محمديفر (نويسنده) و نيما حسنينسب (منتقد) حضور داشتند.

در ابتداي اين نشست، حامد بهداد سخنانش را با تشكر از داريوش مهرجويي آغاز كرد و گفت: تاكنون فرصت نشده است كه از خانم محمديفر، براي معرفيام به آقاي مهرجويي تشكر كنم و اين فرصت را در ميان دانشجويان پرانرژي كه در اين سالن هستند غنيمت ميشمارم.
سپس تمامي ميهمانان از حضور در جمع دانشجويان براي برگزاري اولين نشست «نارنجي پوش» ابراز خرسندي كردند و به دليل زياد بودن تعداد سوالات دانشجويان بالافاصله بخش پرسش و پاسخ نشست آغاز شد.
در اين بخش، يكي از دانشجويان از داريوش مهرجويي پرسيد كه «چرا مهرجويي انديشمند به مهرجويي منتقد اجتماع تبديل شده است؟» كه وي پاسخ داد: اگر بيشتر در موضوع نظافت، پاكي، زيبايي و تميزي دقيق شويد ميبينيد كه بسياري از معاني عميق فلسفي در آنها نهفته است. در واقع حركت قهرمان فيلم يك گذار روانشناسي است و نوعي فرايند فردانيت است و دقيقا به همين دليل است كه اطرافيانش او را درك نميكنند.
وي ادامه داد: در واقع فيلم به مخاطب ميگويد كه اگر در معاني پاكيزگي و ... دقيق شود، ميتواند معاني عميق فلسفي را درك كند.
سپس يكي ديگر از دانشجويان انتقادي را نسبت به مبالغهآميز بودن فرايند تحول قهرمان داستان مطرح كرد و گفت كه اين فرايند بايد كمي بيشتر طول ميكشيد، كه مهرجويي در پاسخ گفت: اين ايدهاي است كه اگر ميخواستيم آن را ادامه دهيم بايد «نارنجيپوش» را به صورت يك سريال ميساختيم. از نظر من قهرمان داستان يك فرد استثنايي است كه ما او را از اين زاويه در فيلم ميبينيم. در واقع ما يك آدم استثنايي داريم كه دست به كار استثنايي نسبت به ساير افراد ميزند. اگر اينگونه فكر كنيد اين تحول كمي قابل هضمتر خواهد بود.
كارگردان «نارنجيپوش» همچنين در پاسخ به پرسش ديگري مبني بر اينكه «چگونه توانسته است با زبان و بيان ساده موضوعات عميق فلسفي و اجتماعي را مطرح كند؟»، بيان كرد: از نظر من ايدهآل همه هنرها موسيقي است. هر هفت هنري كه داريم هدفش اين است كه مانند موسيقي خالص شود و به آن انتضاع صرفي كه خاصيت هنر است برسد،سينما هم به همين شكل است.
وي افزود: در نتيجه من در فيلمهايم هميشه دنبال اين هستم كه همه چيز تثبيت شود. من سعي مي كنم مفاهيم از واقعيتهاي ملموس هر روزه عبور كرده و بتواند از طريق تغذيه واقعيتهاي اطرافش، واقعيتي ايدهآل را ايجاد كند؛ مانند «نارنجي پوش» كه يك آرزوي ايدهآلي را مطرح ميكند.
داريوش مهرجويي همچنين در بخشي از سخنانش در پاسخ به تعدادي از سوالات دانشجويان، بيان كرد: چون اينجا دانشگاه است و شما دانشجو هستيد، دوست دارم كه چند مورد را بگويم. برخي از سوالاتي كه هميشه از كارگردانان پرسيده ميشود نقد نيست؛ چرا كه برخي سوالاتي را مطرح ميكنند كه خواست ذهنيشان است و در واقع فيلم اصلي را با فيلمي كه در ذهنشان ميگذرد مقايسه ميكنند.
كارگردان «نارنجيپوش» در ادامه با بيان اينكه اكنون سه رويه در نقد سينماي ايران به كارگرفته ميشود، عنوان كرد: شكل اول اين است كه منتقد، داستان فيلم را تعريف ميكند و درباره آن صحبت كرده و فيلم را با ساير آثار مولف مقايسه ميكند. شكل دوم نگاهي كاملا فرامتني دارد و فيلم را تنها با سابقه كارگردان مقايسه ميكند. در شكل سوم هم كه شايعهتر است منتقد از طريق ارائه ايدهالهايش فيلم را نقد ميكند و چون طبيعتا فيلم جوابگوي خواستار ذهني او نيست ميگويد كه اثر بد است. در واقع بايد گفت كه هر كدام از اين سه رويكرد اشتباه است.
داريوش مهرجويي در پايان سخنانش به تئوري مرگ مولف اشاره كرد و درباره آن توضيح داد: در حال حاضر در دنيا واژهاي به نام مرگ مولف مطرح است. اين واژه ميگويد كه در برخورد با يك اثر هنري بايد مولف را كنار گذاشت و تنها اثر را مدنظر قرار داد چرا كه مولف هرچه خواسته در اثرش گفته است. بيننده بايد تجربهاش را در ارتباط با اثر مقايسه كرده تا ببيند آن اثر هنري چه تجربههاي جديدي در او ايجاد كرده است.
نظرات شما عزیزان: